کوتاه و عاشقانه ...
احتیاج به مستی نیست ...!
یک استکان چای هم دیوانه ام می کند،
وقتی میزبان چشمان تو باشد ...!
نبودنت را دارم با ساعت شنی اندازه می گیرم ...
یک صحرا گذشته است ...!!!
دور باش اما نزدیک!
من از نزدیک بودن های دور می ترسم ...
کلید را زیر همان گلدان همیشگی گذاشتم ...
خیالت اگر آمد پشت در نمی ماند ...!
گاهی خدا درها را می بندد و پیجره ها را قفل می زند ...
زیباست اگر فکر کنیم بیرون طوفان است ...
نظرات شما عزیزان: